از فریلنسری تا دورکاری در بازار الکترونیک

0
401

در این روزهایی که بحران جهانی کرونا باعث ایجاد محدودیت‌های زیادی شده و خیلی از شرکت‌ها را به تعطیلی کشانده، احتمالاً این روزها خیلی بیش از پیش واژه دورکاری به گوشتان خورده است و بیشتر شرکت‌های فعال در حوزه IT و ناشران آنلاین و غیر آنلاین از آن استقبال کرده‌اند. دورکاری راه چاره‌ای بوده است برای در امان ماندن از آسیب‌های موجود در حوزه سلامت و همچنین اقتصاد! تا شرکت‌ها هرچند دست و پا شکسته قادر باشند به حیات اقتصادی خود ادامه دهند. اما دور کاری در حوزه الکترونیک چقدر ممکن است؟ در این نوشته قصد دارم دغدغه‌ها و مشکلاتی که در سالیان زیاد فریلنسری با آن مواجه بودم و البته چند صباحی که به شکل دورکاری همکاری کردم را با شما به اشتراک بگذارم و امیدوارم که بتواند مفید واقع شود.

 

فریلنسینگ و دورکاری متفاوتند!

فریلنسینگ و دورکاری متفاوتند!

ممکن است مقداری عجیب به نظر برسد، ولی لازم است که اشاره کنم اصولاً هر دورکاری‌ای یک نوع فریلنسینگ نیست. شاید در اغلب اوقات فریلنسرها به شکل دورکاری همکاری کنند ولی در کل مفهوم فریلنسینگ با دورکاری کاملاً متفاوت است. فکر می‌کنم نتوانم بهتر از ویکی‌پدیا این دو را توضیح بدهم! به همین دلیل از آن نقل قول می‌کنم:

دورکاری : عبارت است از کار کردن در فاصله‌ای دور از کسی که به شما پول می‌دهد؛ در خانه یا در یک مرکز محلی. دورکاران از پست الکترونیک، تلفن، نمابر و رایانه برای تماس با سازمان خود استفاده می‌کنند. دورکاری شیوه‌ای انعطاف‌پذیر در کار کردن است که طیف وسیعی از فعالیت‌های کاری و همه آن‌هایی را که امکان کار کردن در بخش مهمی از زمان کاری، در مسافتی دور از کارفرما یا دور از مکان مرسوم کار را دارند، دربرمی گیرد. دورکاری ممکن است مبنای تمام وقت یا پاره وقت داشته باشد و اغلب شامل پردازش الکترونیکی اطلاعات و شامل استفاده از ارتباطات راه دور برای برقراری ارتباط میان فرد و سازمان است.

فریلنس : قرارداد کارمُزدی یا حق‌الزحمه‌ای یا فریلنس، گونه‌ای قرارداد کاری است که بر پایهٔ آن فرد یا شرکتی قول انجام کاری را برای یک کارفرما در ازای دست‌مزدی مشخص را می‌دهد. کارمزد یا فریلنسر کسی است که سرویس‌ها یا خدمات خود را بدون تعهد درازمدت به کارفرما ارائه می‌کند. آن‌ها معمولاً ساعتی، روزانه یا پروژه‌ای دستمزد می‌گیرند و اساساً یک کسب و کار یک‌نفره است.

اگر در حوزه الکترونیک فعالیت کرده باشید به احتمال خیلی زیاد فریلنس را تجربه و با زیر و بم‌های آن دست و پنجه نرم کرده‌اید. در ادبیات محاوره‌ای، بیشتر این مدل کار به “پروژه‌ای” کار کردن مشهور است. و معمولاً افراد کار خود را این چنین شروع می‌کنند. از انجام پروژه‌های دانشجویی تا پروژه‌های صنعتی و غیر صنعتی و …

خلاصه هر مدل پروژه‌ای که توش چندرغاز پول به دست بیاد رو انجام می‌دهند!

 

قبلاً در مقاله سیاهچاله‌ای به نام پروژه سعی کردیم یک سری باید و نبایدها و راه و روش برخورد با پروژه‌ها را بر اساس تجربیات شخصی بررسی کنیم. توصیه می‌کنم اگر این مقاله را مطالعه نکرده‌اید آن را مطالعه کنید! خالی از لطف نخواهد بود.

 

 

چرا لازم است فریلنسری کنیم؟

 

چرا لازم است فریلنسری کنیم؟

بگذارید اول به صراحت بگم که کار کردن به شکل پروژه‌ای (فریلنس) آینده چندان درخشانی در بر نخواهد داشت و اگر هم اکنون تمام درآمد شما به این شکل است، بهتر از در آن تجدید نظر کنید. به شخصه فعالیت اقتصادی‌ام را در حوزه الکترونیک به شکل پروژه‌ای شروع کردم و هنوز هم گاهی پروژه قبول می‌کنم ولی صرفاً وابستگی مالی به آن ندارم.

اما چرا وابستگی مالی به کار پروژه‌ای یک روند اشتباه است؟

ساده است، وقتی که وابستگی مالی داشته باشید، گاهی مجبور به قبول پروژه یا شرایطی می‌شوید که منطقی نیست، ولی چون چاره‌ای ندارید (به هر حال همه می‌دانیم تنگنای مالی چیست و چطور ممکن است آدم را وادار به انجام کارهایی بکند که علاقه‌ای به انجام آن ندارد) مجبور به قبول آن می‌شوید.

 

ممکن است که فکر کنید خوب اگر وابستگی مالی وجود نداشته باشد چرا باید پروژه انجام داد؟

 

کاملاً سؤال به جایی است و اتفاقاً به نظر من نکته خوبی هم است که باید به آن پرداخته شود.

 

دلیل اول به روز بودن است!

 

دلیل اول به روز بودن است!

همان‌طور که می‌دانید علم مخصوصاً در حوزه الکترونیک و کامپیوتر با سرعت زیادی در حال حرکت و پیشرفت است. برای آن که از این پیشرفت عقب نیفتیم، لازم است به شکلی با این پیشرفت در حرکت باشیم. چی بهتر از این که بابت این بروز بودن مبلغی هم دریافت کنیم!

بگذارید مسئله را مقداری باز کنیم. فرض کنید به عنوان مدیر یا کارمندی در شرکتی مشغول به کار طراحی هستید. در این مدل کار وظایف از پیش مشخص است و معمولاً در چنین شرایطی انگیزه پیشرفت در فرد بعد از مدتی از بین خواهد رفت. یا فرض کنید خودتان کار آفرین هستید و سیستمی را طراحی کرده‌اید و مدام مشغول پشتیبانی و رفع عیوب احتمالی برنامه و سخت افزار هستید. شرایط جوری پیش خواهد رفت که بعد از مدتی جز به محصول و آینده آن فکر نخواهید کرد و احتمالاً از میکروکنترلر های موجود در بازار غافل خواهید شد! از فلان آی سی یا فلان پروتکل غافل خواهید شد، چرا که لازم است روی مقوله دیگری تمرکز داشته باشید. اما اگر کار خودتان پروژه‌های جذاب را بصورت فریلنسری قبول کنید، شرایط به نحو دیگری پیش خواهد رفت.

 

دلیل دوم ایجاد تنوع است!

وقتی که بر روی کار تولیدی یا هر مدل درآمدزایی دیگر تمرکز می‌کنید، لازم است گاهی فراغتی ایجاد کنید که هم بتوانید از زاویه دیگری به کار و پیشرفت خودتان نگاه کنید، و هم قادر باشید مدتی را بدون دغدغه‌های رایج سپری کنید.

به راستی چطور می‌شود این فراغت را ایجاد کرد؟

دلیل سوم کشف بازارهای جدید

با تنوعی که انجام پروژه های گوناگون دارد شاید یکی از راه‌ها برای شناسایی و پتانسیل سنجی بازارهای جدید باشد. همیشه پیداکردن و سرمایه گذاری روی بازارهای جدید کاری سخت و دشوار است. اما وقتی وارد انجام پروژه های گوناگون می شود این امکان را برای خودتان ایجاد می‌کنید تا حوزه های دیگر درآمدزایی را نیز بررسی کنید و با چالش های احتمالی آن آشنا شوید. مخصوصا چالش هایی که وقتی از بیرون به آن کسب و کار نگاه می کنید ممکن است دیده نشود و باعث اتخاذ تصمیمات اشتباه شود.

دلیل چهارم به چالش کشیدن توانمندی ها است

همیشه از به چالش کشیدن و به چالش کشیده شدن استقبال می‌کنم!  چرا که معتقدم در این شرایط آدم بهتر مسائل را درک می‌کند و یاد می‌گیرد. معمولا سعی کرده‌ام پروژه هایی را قبول کنم که چالشی در دل خود داشته‌اند (تا کنون هیچ دو پروژه ای مثل هم قبول نکرده ام).

چهار دلیل فوق باعث شده که بعد از حدود ۲۰ سال فعالیت در حوزه الکترونیک همچنان به انجام پروژه‌های گوناگون علاقه‌مند باشم و گاهی این کار رو انجام بدم. لازم است اشاره کنم که با رعایت یک سری اصول از تبدیل شدن پروژه‌ها به کابوس و سیاه‌چاله جلوگیری کنیم.

چالش‌های پیش رو در فریلنسری

 

چالش‌های پیش رو در فریلنسری

چطور زمان بدهیم، چه پروژه‌هایی را قبول کنیم و چه پروژه‌هایی را رد کنیم، چقدر قیمت بدهیم! از چه روشی پروژه را انجام بدهیم! آیا سورس کد را تحویل بدهیم یا ندهیم، آیا سورس کد را مجزا بفروشیم؟ همه و همه سوالاتی هستند که برای افراد، در خصوص پذیرش پروژه پیش می‌آید، در این بخش سعی خواهم کرد که با توجه به تجربه شخصی خودم تا جای ممکن به این سوالات پاسخ دهم.

زمان طلا است

اگر نگاه واقع‌بین داشته باشیم، در خواهیم یافت که هیچ چیزی ارزشمندتر از زمان نیست. متاسفانه آدمی قدر چیزی را که به سادگی در دسترش باشد نمی داند و زمان یکی از پر اهمیت‌ترین آن‌هاست. برای حفظ این با ارزش‌ترین دارایی لازم است مدیریت صحیح زمان را در دست بگیریم.

یکی از حوزه‌هایی که در آن ناخودآگاه دچار سوء مدیریت زمان می‌شویم همین بحث فریلنسری است، یکی از مهم‌ترین نکات موجود در این حوزه مدیریت صحیح زمان است، اغلب فریلنسرها دچار خطای محاسباتی در زمان انجام پروژه هستند! و همین مساله باعث ایجاد شرایط ناخوشایند در طی پروژه می‌شود، و گاها باعث بهم خوردن ساعت خواب و بیخوابی‌های شبانه خواهد شد. که به نوبه خود باعث از دست رفتن تمرکز و کاهش کیفیت انجام پروژه می‌شود. پس لازم است برای جلوگیری از اطلاف این سرمایه گران‌بها به آن نگاه ویژه‌ای داشت.

چگونه قیمت را محاسبه کنیم؟

 

چگونه قیمت را محاسبه کنیم؟

شاید قبل از این که به زمان پروژه فکر کنید به مبلغ آن فکر کرده باشید که باید عرض کنم چنین پیش رفتن کار اشتباهی است. برای این که بتوانید قیمت منطقی با کاری که قرار است انجام دهید ارائه دهید لازم است بدانید که قرار است چند ساعت یا هفته یا ماه روی پروژه وقت بگذارید. متاسفانه هیچ فرمول دقیقی برای محاسبه قیمت وجود ندارد که با قراردادن پارامترها در آن مبلغ پروژه محاسبه شود، با این وجود همه چیز هم مبهم نیست و می‌توان با در نظر گرفتن یک سری پارامتر قیمت مناسب برای پروژه رو محاسبه کرد. بگذارید برای ساده‌تر شدن مساله، پروژه‌ها رو به دو دسته پروژه‌های معمولی و پروژه‌های خاص تفکیک کنیم.

 

پروژه‌های خاص: پروژه‌هایی هستند که همه قادر به آنجام آن نیستند (به دلیل تکنولوژی یا چالش‌های موجود در آن) یا شرایط ویژه‌ای برای انجام آن لازم است رعایت شود (مثلا قیمت تمام شده از فلان مبلغ خاص بیشتر نشود یا محیط کارکرد دستگاه دارای پارامترهای ویژه ای است) در این گونه پروژه‌ها این پتانسیل وجود دارد که تا چند برابر ارزش واقعی کار انجام شده نیز قیمت داده شود که بسته به شرایط پروژه تعیین می‌شود و بیشتر بحث سلیقه مطرح می‌شود.

 

پروژه های معمولی: شامل پروژه‌هایی می‌شوند که دارای چنین شرایط خاصی نیستند، روال منطقی این است که زمان مورد نیاز برای انجام پروژه محاسبه شود و با توجه به تخصص و مهارتی که در زمینه انجام پروژه دارید قیمت نفر ساعت خودتون را محاسبه کنید و در زمان پروژه ضرب کنید البته نباید فراموش کنید که همیشه رقیب هست و قیمت های پرت هم زیاد در بازار وجود دارد پس باید سعی کنید قیمت رقابتی بدید تا جایی که ضرر نکنید.

 

بدیهی است که هرچه تخصص بیشتری داشته باشید هزینه نفر ساعت بیشتر خواهد بود چرا که هم زمان انجام پروژه کوتاه‌تر خواهد بود و هم این که احتمال خطا و خرابی در پروژه کمتر خواهد شد.

البته اعلام قیمت مناسب به همین‌جا ختم نمی‌شود و پارامترهای خیلی زیادی در آن تاثیر دارند که اگر بخواهیم به همه‌ی آن‌ها بپردازیم از حوصله این مقاله خارج خواهد بود. در مقاله سعی کردم بیس اولیه‌ای برای این پارامتر ارائه کنم، در نظر داشته باشید هرگونه شرایط ویژه ای می‌تواند در قیمت تاثیرگذار باشد.

شرایط ویژه طراحی

 

یکی دیگر از پارامترهای مهمی که در انجام پروژه به ویژه در قیمت‌گذاری آن تاثیر دارد، شرایط استفاده و هم چنین تیراژ تولید است.

به شخصه با کارفرماهایی برخورد داشتم که برای کاهش هزینه طراحی پروژه را نمونه آزمایشگاهی و غیر صنعتی معرفی کرده‌اند، و بعد از طراحی از این که دستگاه در شرایط صنعتی عملکرد خوبی ندارد شکایت داشته‌اند.

تعریف دقیق از پروژه هم به نفع کارفرما است و هم به نفع طراح، چرا که طراح، طراحی را بر اساس پارامترهای ذکر شده انجام خواهد داد. پس اگر کارفرما هستید و پروژه‌ای را تعریف می‌کنید وقتی آن را پروژه دانشجویی یا آزمایشگاهی یا سرگرمی معرفی می‌کنید و در همین حد هزینه طراحی پرداخت می‌کنید باید انتظار کار در همین سطح و شرایط را داشته باشید نه بیشتر از آن.

اگر قرار است طرح مورد نظر روی تیراژ تولید شود لازم است که طراح را از آن مطلع کنید تا تمهیدات لازم در خصوص این مهم از طراحی برد تا برنامه نویسی را با توجه به شرایط پیش رو انجام دهد. ممکن است فکر کنید بیان چنین مساله ای چطور می تواند به نفع ما باشد وقتی که طراح با بیان چنین مساله ای قیمت را فلان مقدار بیشتر می‌کند؟

جواب ساده است، با صرف وقت بیشتر برای طراحی و کاهش هزینه های قطعات و برد. ممکن است در چنین شرایطی طراح به جای استفاده از فلان میکروکنترلر از بهمان میکروکنترلر استفاده کند که قیمت به مراتب پایین‌تری دارد، ممکن است برد را به نحوی طراحی کند که فلان سانتیمتر مربع کوچک تر از حالت قبل باشد و …

بگذارید مساله را با مثال باز کنم، سفارش طراحی‌ای داشتم که کارفرما از عملکرد برد طراحی شده قبلی راضی نبود و می‌خواست آن را باز طراحی کند! هزینه طراحی برد جدید چهار برابر هزینه طراحی برد قبلی شد ولی قیمت تمام شده برد جدید نصف قیمت برد قبلی از آب در آمد. هزینه طراحی یک بار پرداخت شد اما هزینه تولید مداما در حال پرداخت است. پس منطقی است که برای طراحی هزینه بیشتری پرداخت شود تا برای تولید.

 

از چه پروژه‌هایی باید فرار کرد

از چه پروژه‌هایی باید فرار کرد

این که چه پروژه‌ای را قبول و چه پروژه‌ای را رد کنیم بیشتر بحث سلیقه در انتخاب پروژه است، اما یک سری از پروژه‌ها (چه فریلنسری چه غیر فریلنسری) هستند که انجام آن‌ها جز دردسر چیزی ندارند. لزوما بحث استفاده از تکنولوژی بالا و توانمندی ساخت و اجرا مطرح نیست، در واقع بیشتر مساله مربوط به کارفرماست. کارفرمایی که نمی‌تواند پروژه را درست توصیف کند و با توصیف ناقص از پروژه به دنبال سوء استفاده از شرایط است، بهتر است کلا قید انجام چنین پروژه‌هایی رو بزنید چرا که هیچ انتهایی برای اتمام پروژه نمی‌توانید متصور باشید.

از این‌گونه پروژه‌ها باید فرار کرد و قبول آن‌ها به هر دلیلی می‌تواند منجر به یک بلای خانمان سوز شود. دلال‌های زیادی در بازار پروژه‌های الکترونیکی وجود دارند که تنها کارشان دست به دست کردن پروژه است و برای همین نمی‌توانند تعریف درستی از پروژه ارائه دهند و مداما در حال انتقال خواسته‌های بی پایان کارفرمای اصلی هستند. برای این که در دام آن‌ها گرفتار نشوید بهتر است همان ابتدای کار تمام تعریف و توصیفات لازم در خصوص پروژه را دریافت کنید و لازم است اشاره ویژه کنم که حتما به شکل مکتوب دریافت کنید نه شفاهی و سینه به سینه!

با سورس کد چه کنیم!

این مساله برای خیلی ها سوال است که سورس کد کجای انجام یک پروژه فریلنسری قرار دارد. اول باید بگم که هیچ قانون مشخصی در این خصوص نیست همه چی بسته به توافق اولیه است. این که مشتری از شما سورس کد میخواهد یا محصول! در زمینه الکترونیک سطح سومی هم تعریف میشود تحت عنوان فایل هگز (فریمور)! حق چی با کیه! (روشن است که داریم از پروژه‌هایی حرف می‌زنیم که دارای المان‌های برنامه پذیر‌هستند.)

همانطور که قبلا اشاره کردم همه چیز وابسته به توافق اولیه است باید دقت داشته باشید خیلی از دوستان موقع ثبت سفارش، حرف سورس کد را پیش نمی‌کشند و تا آخر پروژه صبر می‌کنند و درست موقع تحویل می‌خواهند از شرایط به نفع خودشان سوء استفاده کنند. که توصیه می‌کنم شما به عنوان طراح یا فریلنسر باید مساله رو همان اول روشن بیان کنید و موضع خودتان را مشخص کنید.

درخواست پروژه می‌تواند به سه شکل ارائه شود:

 

ساخت دستگاه: در این مدل تعریف شما قرار است دستگاهی را بسازید و تحویل دهید، پس کار طراحی و ساخت با شماست و لازم نیست که سورس کدی رد و بدل شود چرا که سفارش دهنده دستگاه قرار است دستگاه ساخته شده و تست شده را از شما تحویل بگیرد.

 

طراحی دستگاه: در این مدل فرد سفارش‌دهنده، تولید‌کننده است و قرار است دستگاهی را که سفارش داده، تولید کند و قرارداد پشتیبانی و رفع باگ را با خود شما بسته است. در این مدل باز هم نیازی به ارائه سورس کد نیست چون به سادگی میتوانید فایل hex یا همان فریمور کامپایل شده را تحویل دهید تا کارفرما قادر به تولید آن باشد.

 

تحویل کامل: در این مدل قراردادی شما باید تمام مستندات مربوط به تولید و پشتیبانی را به شکل کامل تحویل کارفرما دهید که سورس کد پروژه هم شامل همین موضوع است.

معمولا قیمت سورس کد بسته به تکنولوژی‌های مورد استفاده از ۳ تا ده برابر هزینه‌ی پروژه هستند و همانطور که قبلا اشاره کردم بیشتر وابسته به توافق است. به شخصه هیچ تعصبی روی نگه‌داری سورس کد ندارم در صورتی که بسیاری از دوستان تعصب خاصی روی این مساله دارند.

از چه روشی پروژه رو انجام بدیم ؟!

فرض کنید موفق شدید و پروژه رو گرفتید، سوالی که برای خیلی‌ها مطرح می‌شود این است که از چه روش و تکنولوژی این پروژه رو انجام بدم! جواب من خیلی ساده است از سریع‌ترین روش ممکن!

البته این جوابی نیست از اول بهش رسیده باشم و حاصل تجربه چندین ساله‌ی من در خصوص انجام پروژه است. طراح‌های زیادی رو دیدم که صرفا برای کلاس کار خودشون از میکروکنترلرهای ARM استفاده می‌کنند در صورتی که پروژه ممکن است به شکل ساده‌تری با یک میکروکنترلر ساده‌تر قابل اجرا باشه. یا خودشون رو درگیر پیچیدگی‌های تکنولوژیک فلان مبحث می‌کنند در صورتی که استفاده از فلان ماژول کار را خیلی ساده‌تر می‌کند.

پس به دنبال سریع‌ترین راه ممکن باشید اینطوری در زمان هم صرفه‌جویی خواهید کرد و در زمان مشابه پروژه بیشتری رو میتوانید انجام بدهید، البته به شرطی که شرایط پروژه شما رو مجبور به کار دیگه ای نکرده باشه، غالبا شرایط تولید انبوه یکی از این محدودیت‌هاست و محدودیت‌های دیگه.

بگذارید با یک مثال ملموس بحث رو تمام کنم. برای ساخت یک دستگاه حضورغیاب که قرار است کلا ده تا از آن رو تحویل بدهید منطقی نیست که ماژول rfid رو خودتون بسازید و روی برد بگذارید، به سادگی اون رو می‌خرید و استفاده می کنید. اما توی پروژه پرداخت با کارت شهروندی که قراره ده هزارتا از محصول تولید بشه منطقیه که چنین کاری رو انجام بدید. این میشه سریع‌ترین راه حل ?

انگار بحث در خصوص کار پروژه ای خیلی طولانی شد، البته موارد دیگه هم هست که بخوام در موردشون حرف بزنم ولی میدونم احتمالا بیش از این پرداختن بهش خسته‌کننده میشه و بهتره فریلنسری رو همینجا تمام کنیم و یکم به دورکاری هم بپردازیم.

خوب و بد دورکاری

 

خوب و بد دورکاری

کیه که بدش بیاد ساعت ۹ از خواب بیدار بشه و مستقیم بره پشت کامپیوترش و کارش رو شروع کنه تا هر وقت که دلش خواست کار کنه و بعد بی دردسر بره سر یخچال یه چیزی بخوره و بعد دوباره بگیره بخوابه؟!

شاید برداشتی که خیلی از ما در خصوص دورکاری داریم این شکلی باشه درصورتی که واقعیت چیز دیگری است. همانطور که مدیریت زمان در فریلنس کار سختی است، در حالت دورکاری هم به همان سختی است. از بحث مدیریت زمان که بگذریم چالش‌های دیگری برای دورکاری وجود دارد که برخی از آن‌ها در حوزه الکترونیک بسیار به چشم می آید. سعی می‌کنم که به شکل تیتروار آن‌ها را بررسی کنیم.

 

دورکاری گران است!

برای تعداد زیادی از شغل‌هایی که امکان دورکاری دارند داشتن یک کامپیوتر و اینترنت برای شروع کار کافی است، اما وقتی قرار است در زمینه‌ی الکترونیک دورکاری کنید به تعداد تجهیزات بیشتری نیاز دارید از منبع تغذیه تا مولتی‌متر و بسته به نوع کار اسیلوسکپ، لاجیک و … همه و همه ادواتی هستند که برای دورکاری به آن‌ها نیاز دارید.

تازه این‌ها تجهیزات آزمایشگاهی هستند در کنار این تجهیزات لازم است کلی قطعه هم داشته باشید که اگر ناغافل ساعت ۱۱ شب میکروکنترلر دیگر دلش نخواست کار بکند بتوانید آن را عوض کنید یا اگر لازم بود برای فلان قسمت از مدار فلان خازن و یا مقاومت اضافه شود در نمانید و بتوانید کار را پیش ببرید.

بله دورکاری در زمینه‌ی الکترونیک بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که در نگاه اول می‌بینیم و گاهی و در مواردی نشدنی است.

 

درآمد دلاری با دورکاری

 

درآمد دلاری با دورکاری

 

با این وضع ریال و دلار همه دوست داریم که درامد دلاری داشته باشیم و یکی از کارهایی که می‌تواند به درآمد دلاری منجر شود بحث دورکاری و کار کردن برای شرکت‌های خارجی است. اما این گزینه واقعا تا چه اندازه شدنی است؟ اگر شما برنامه‌نویس کامپیوتر هستید و بتوانید از سد هندی و پاکستانی‌هایی که قیمت‌های فوق پایین می‌دهند عبور کنید این امکان برای شما وجود خواهد داشت! چرا که تمام چیزی که نیاز دارید در دسترس شما قرار دارد.

اما وقتی بحث الکترونیک می‌شود قضیه مقداری متفاوت می‌شود. باز اگر بتوانید قیمت مناسب‌تری از هندی و پاکستانی‌ها بدهید باز معلوم نیست بتوانید کار کنید چرا شما برای پیش برد پروژه نیاز به قطعات دارید! از بازار داخلی که نگم برات تمام قطعات مربوط به زمان جنگ‌های صلیبی هستند و متاسفانه برای فلان رگولاتور یا بهمان آیسی باید حداقل ۲۰ روز یک لنگ پا در مغازه‌ها و سایت‌های مختلف بایستید تا بتوانید پروژه را شروع کنید.

کدام کارفرمایی حاظر به چنین کاری است؟

کدام کارفرمایی حاظر به چنین کاری است؟

تحویل‌های غیرممکن

احتمالا بعد از اتمام پروژه لازم است که آن را به کارفرما تحویل دهید. در خیلی از موارد برد شما تنها در حضور شما کار خواهد کرد. این چیزی است که تجربه سال‌ها کار در این رشته به من فهمانده است. اگر در لحظه اولیه شما در کنار دستگاه طراحی شده حضور نداشته باشید دستگاه احساس دل‌تنگی خواهد کرد و به هیچ طریقی راه‌اندازی نخواهد شد.

این مساله ریشه‌های زیادی دارد مثلا شما به عنوان طراح می‌دانید که فلان ورودی برای تحریک به فلان ولتاژ نیاز دارد یا فلان ورودی را نباید قبل از بهمان رخداد به مدار اعمال کرد تک تک این عوامل می‌توانند باعث شوند که برای تحویل حتما حضور فیزیکی داشته باشید.

 

 

 

منبع:سیسوگ

مطلب قبلیاز نرم افزار تا سخت افزار – قسمت سوم – هدر فایل (Header file)
مطلب بعدیراه‌اندازی ماژول RC522 با STM32

پاسخ دهید

لطفا نظر خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید