شروع و پیشروی در پروژه
چندروز پیش شبهنگام شخصی تماسگرفت و ادعاکرد بواسطه دوستی که اون را هم متاسفانه نمیشناختم با بنده آشنا شده و نیازفوری به کمکبنده برای پیشبرد یکیاز پروژههاشون داره. صرف استرس و عجلهای که بهنظر داشت من سعیکردم به صحبتهای اون گوشبدم و مراحل و مشخصات همکاری را براشون مشخصکنم. آخر مکالمه قرارشد ایشون نیازهای پروژه و درخواستهایی که بهصورتکلی ارائهدادهبودند را مکتوب تا فردا ارسالکنند و بنده هم چندساعت بعد قیمت و زمانبندی حدودی را بهشونبدم. بعداز این مکالمه حدود سهروزی از ایشون خبرنبود تااینکه بعداز سهروز دو خط متن فرستادهشده برای پروژه بزرگی و از من خواستند که قیمت و زمان خدمتشون بدم. ازشون خواستم طبق صحبتها نیازها را کاملکنند گفتند نمیدونم منظورتون چیهست میتونید سوالهای خودتون را بنویسید؟ من سعیکردم چندسوال مهم و چالشی را برای ایشون بنویسم و ارسالکنم و ازشونبخوام که بهصورت مکتوب پاسخ بدند متاسفانه جوابی دادهنشد و سعیبر ارائه همون اطلاعاتمبهم قبلی بهصورت تلفنی نمودند… همه دوستانی که بهصورت تخصصی و یا حتی مبتدی الکترونیک کار میکنند حداقل در بازههایی از زندگی کاریشون انجام پروژه را تجربه کردهاند. پروژههایی که با اهداف مختلفی ازجمله کسب درآمد، یادگیری و… انجامگرفتهاست. این پروژهها غالبا توسط کارفرمایانی تفسیر و مشخص میشوند که میتونن در هرسطحی از دانشالکترونیک باشند، و هرکدام هم اخلاقیات و خصوصیات خاص خودشون را دارند. همه ما خاطرات خوب و بد زیادی هم از این نوع پروژهها داریم و واقعیتهم اینهکه انجامدادن پروژه با کافرماهای خاص میتونه بسیارسخت و نفسگیر باشه!
جهت انجام چنین پروژههایی لازمه مواردی را رعایتکنیم که انجام چنین پروژههایی برایما مناسب و سودمند باشه! چه ازنظر علمی و چه ازنظر مالی من شخصا اسم برخیاز این پروژهها و کارفرمایان را سیاهچاله و گاها هم باتلاق میگذارم. پروژههایی که وقتی وارد اون شدی دیگه مسیر برگشت نداری!
نه منفعت مالی دارند! نه اعصاب برات میزارند! و نه میتونید پروژه را جمعشکنید.
قصد دارم تو این پست برخی قوانین حاکمبر ارتباطات با چنین پروژهها و کارفرمایان را بگم شاید بتونه در تعاملات ما با چنین پروژههایی سودمند باشه.
اولین قانون:
همیشه سعیکنید کلیه درخواستهای کارفرما را مکتوبکنید و از اون امضا بگیرید و عنوانکنید که درصورت هرنوع درخواست اضافهتر، زمان و قیمت میتونه تغییر کنه! یهجورایی باهاش قرارداد امضاکنید، حتی پروژه٬هایی که فکرمیکنید کوچک هستند و ارزش بستن قرارداد ندارن.
البته منطقیتر اینهکه کارفرما درخواستهای خودش را بنویسه چون شخصی که حاضرنیست برای نوشتن خواسته ونیازهای خودش چندساعت وقت بگذاره و اونها را مکتوب کنه مطمئناشید هرنوع قرارداد با اون شخص میتونه پارامترهای اولیه یک سیاهچاله را داشتهباشه.
چندوقتپیش درخواست اجرای یک پروژه را که سعیکردهبود درحد چندخط کلی جزئیات را بنویسه برای یکیاز دوستان برای انجام پروژه فرستادم, و چنددقیقه کافی بود که پروژه را نپذیره! اون جوابجالبی داد،گفت: شخصی که قسمتهای مهمی از پروژه را سعیمیکنه در یک خط بنویسه مطمئنا از میزان پیچیدگی پروژه هیچ دیدی نداره و چنین شخصی مطمئنا حاضرنیست مبلغ منطقی برای این پروژه هم پرداختکنه.
قانون دوم:
هیچوقت تا مواردبالا کامل از سمتشما درک و مکتوب نشده، به کارفرما نه قیمت بدید و نه زمان!
این موضوع خیلی حیاتیه! خوب یا بد! خیلیاز متخصصینالکترونیک افراد با روابطعمومیبالا و آشنا به تجارت و تعامل با افراددیگر نیستند. خیلیاز ماها حتی اگر به کارفرمایی قیمتی دادیم و اون پروژه را تغییر بده حتی حاضر نیستیم واضح از کارفرما بخواهیم قیمت را دوباره باید ارزیابی کنیم! این دقیقا نکتهای هست که افرادی دراین حیطه سعیبر سوءاستفاده از متخصصین این حوزه میکنند، متخصصینی که گاها با دانش بسیاربالایی نتونستند هنوز نیازهایاولیه مالی خودشون را برطرفکنند. اوایل زمانی که پروژه انجام میدادم یادم میاد شخصی که خودش هم تخصص الکترونیک داشت و یک شرکت بزرگ هم داشت برای انجام پروژههاش بصورت کاملا حرفهای سعیمیکرد قیمت و زمان بگیره! اون تماس میگرفت و میگفت مهندس این پروژه هست که خیلیهم سادهس و سعیمیکرد قسمتهایی از پروژه را هم تفسیر کنه اگه بخاییم مثلا یه السیدی اضافهکنیم چقدر میشه! میگفتم مهندس خب قرار چی نشونبده؟ میگفت هیچی فقط دوتا اطلاعات کوچیک و اینقدر بالا و پایین میکرد و سعی میکرد بگه هیچ اتفاقی نیفتاده و یه قیمت و زمان بگیره! جالباینجاست که مثلا اگر قسمتیاز پروژه این کارفرما شبیه قسمتهایقبلی بود سعیمیکرد جوری وانمودکنه که این قسمت را قبلا هزینهاش را داده! و صدالبته بعدش مقدمات حضور در سیاهچاله شروع میشد. خواسته پشت خواسته! و چندینبرابر مبلغ دادهشده همیشه سعیمیکرد خواستهها را اضافهکنه! این موضوع را حتما خط قرمز داشتهباشید! حتی اگر ازنظرشما همهچیز واضحه مدتزمان چندساعته بگیرید و درمورد پروژه و قیمت و زمان بیشتر فکرکنید و بههیچعنوان در مکالمهی اولیه بصورت تلفنی و یا حضوری قیمت و زمان ندهید.
قانون سوم:
حتما در فرایند بررسی و دادن زمان و قیمت همه جوانب را درنظربگیرید و بعد زمان و قیمت بدید.
من بهتجربه این موضوع را لمسکردم که زمان واژهای صرفا احساسی برای بسیاریاز کافرمایان هست نهلزوما نیاز و حیاتی!
بسیاریاز این کارفرمایان برای دادن کوچکترین پاسخ و یا فیدبک روزها را هدر میدند ولی موقع قرارداد سعیمیکنن که خود را تحتفشار نشانبدهند تا شاید زمانکمتری از شما بگیرند و خدانکنه یه روز پروژه به عقب بیفته اونوقته که فشار و تماستلفنی پشتسرهم آرامش و تمرکز را از شما میگیره. اونوقت هست که شما همهچیز خودتون از جمله اعصاب، تمرکز و ساختار بهینه طراحی را فدای زمان خواهیدکرد که مطمئنا اولین ضررکننده این قضیه شما و سپس کارفرمای شما خواهد بود. در فرایند زماندادن حتما درمورد مواردی که قبلا تجربه نکردهاید بحث زمان و هزینه را بصورت کاملا مشخص درنظربگیرید، همچنین حداقل ۲۰درصد زمان را بالاتر از اون حدیکه فکرمیکنید درنظربگیرید تا بتونید ازعهده پروژه در زمان مناسب بربیاید. یادتون هم باشه اگر قرار فشار و استرسزیادی را برای یک پروژه تحملکنید قیمت بالاتری برای اون ارائهکنید! این موضوع در سایر تخصصهای دیگه واضحه، مثلا اگر از کسی که برد و PCB میزنه بخواین زودتر برد شما را بده قیمت بالاتری از شما طلب میکنه ولی خیلیاز کارفرماها برای مهندسین انجامدهنده چنین پروژههایی چنین حقی را قائل نیستند.
قانون چهارم:
درمورد پروژههایی که قراره بهصورت تیمی کار بشه(مثلا یک مهندس نرمافزار و شما و یا یک مهندس الکترونیک دیگه) سعیکنید شرح وظایف خودتون و کلیه ارتباطات را در قرارداد مشخصنمایید و در این موارد حتما لاگهای مشخصی جهت تحلیل فرایندها را قرار بدید، درضمن مشخصکنید که قراره کدوم تیم وظیفه خطایابی سیستم را برعهده داشتهباشه! اینکه چهکسی وظیفه تشخیص خطا در کدومقسمت از سیستم را داره خودش موضوع خیلیمهمی هست! و درصورتیکه این موضوع برعهده شما شد باید قیمت و زمان پروژه را حتما دوباره موردتجزیه و تحلیل قراربدید. خیلیاز پروژههایی که شاید هیچوقت به سرانجام نمیرسند پروژههایی هستند که کارفرمایی که غالبا تخصص مناسب نداره بهصرفاینکه پروژه اصلی لو نره یا صرف مدیریت زمان و هزینه سعیمیکنه اونرا بین افراد متفاوت با تخصصهای مختلف تقسیمکنه و وقتی پروژه به مرحله اجرا میرسه تازه مشکلات شروع میشه. مشکلاتی که هیچکس زیر بار اون نمیره و بهتر بگم، کسی هم نمیدونه مشکل از کجاست! و شما بالقوه میتونید گزینهای باشید که تمام کاسهکوزهها گردن شما خرد بشه.
قانون پنجم:
یکیاز مواردمهم قراردادها بحث مهم نحوه گارانتی و پشتیبانی شما از خطاهای احتمالی در آینده میباشد، سعیکنید درمورد این قسمت بهصورت واضح صحبت کنید و موارد را در قرارداد بیارید ( اگر چه این قسمت بابمیل خیلی کارفرماها نیست)بهخصوص درمورد مکان و شرایط بررسی این خطاها حتما شرایط را مشخصکنید.
عدمرعایت چنین قانونی میتونه باعثبشه شما وظیفه تصحیح و دراوردن علت خرابی مونتاژ کار در آینده! خرابی قطعات معیوب! و حتی مشکلات احتمالی نصب و راهاندازی را هم تقبلکنید.
شخصا اگر کارفرمایی چنین درخواستی از بنده داشتهباشه بیخیال پروژه میشم!
قانون ششم:
هیچوقت اجازهندید فشارهای کارفرما شما را از اصول اولیه انجام پروژه دور کنه!
- مثل دادن زمان و قیمت مناسب
- رعایت اصولاولیه کدنویسی
- فرصت مناسب جهت خطایابی و تستهای اولیه و نهایی جهت اطمینان از عملکرد سیستم
- حفظ آرامش روحی و روانی شما در انجام پروژه
این قانون یهجورایی شالوده قوانین بالاست که بهنظرم درصورت عدمرعایت میتونه انجام پروژهها را براتون روالی وحشتناک و پرچالش کنه! قوانینی که عدمرعایت یکیش باعث٬میشه مثل یک بوکسور توی رینگ که ضربه وحشتناکی میخوره دیگه نتونید بقیه مشکلات پروژه را مدیریتکنید.
نکته مهم: کارفرماها دلایلمختلفی برای ارتباط با شما و تفسیر پروژههاشون دارند! پس اگر بتونید هرچه سریعتر متوجه هدف کارفرماتون بشید میتونید تعاملبهتری با اون داشته باشید و زمان کمتری هم هدر بدید. مغازهدارها غالبا روانشناسی مشتری را بهتر میدونن! تفاوت شخصی که اومده قیمت بگیره یا خرید کنه!(و صددرصد زمان شما میتونه خیلی ارزشمندتر باشه) برخی قصد دارند شما را تخلیهاطلاعاتی کنند! برخی قصد دارند در مناقصه و یا ساختاری شرکتکنند و صرفا اطلاعات شما را نیاز دارند تا بتونن در اون مناقصه قیمت بدند. بهتره وقتتون را زیاد تلفنکنید چون خودشون هم دقیق نمیدونن چی میخوان و نمیتونن اسناد مناقصه را هم دراختیار شما قراربدن پس بهتره زودتر صرفا یک محدوده قیمت و زمان طولانی بهشون بدید و نیاز اونها را براوردهکنید. برخی دانشجویانعزیز هستند که صرفا میخوان نمره بگیرن! که من ترجیحمیدم درمورد این قسمت زیاد صحبتنکنم(ولی این تیپ پروژهها، پتانسیل مناسبی واسه ارتقاء علم شما در اوایل مسیر هستند و کسی هم به شما گیر نمیده فقط کافیه روی میز استادشون کار کنه.
بسیار ممنون میشم که دوستانی که تجربههایمشابه دارد سعیکنند در ادامه تجربه و یا خاطرات خودشون را با بقیه بهاشتراک بگذارند.
منبع: سیسوگ